یک مشت حرفهای مادرانه

کابوس روزگار رهایم نمی‌کند/نجوای مادرانه بماند برای بعد

یک مشت حرفهای مادرانه

کابوس روزگار رهایم نمی‌کند/نجوای مادرانه بماند برای بعد

خنده بر لب میزنم تا کَس نداند رازِ من
ورنه این دنیا که ما دیدیم؛ خندیدن نداشت..!